تصاویر| زیبایی جادویی قهرمان بزرگ سینما | ۱۰ فیلم پنهلوپه کروز به مناسبت ۴۸ سالگیش | فیلم اصغر فرهادی در میان ۱۰فیلم برتر بازیگر اسپانیایی
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۴۶۵۷۰
به گزارش همشهری آنلاین، در تولد ۴۸ سالگی پنهلوپه کروز، نگاهی انداختهایم به آثار این ستاره کاریزماتیک سینمای اسپانیا که امسال نیز برای بازی در فیلم مادران موازی (Parallel Mothers) ساخته پدرو آلمادورا، نامزد جایزه اسکار شد. ۱۰ نقشآفرینی برتر او بر اساس انتخاب پیتر بردشاو، منتقد گاردین، در ادامه میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱۰. همه میدانند (Everybody Knows ۲۰۱۸)
در این فیلم غیرمعمول از کارگردان ایرانی، اصغر فرهادی، که در زمان خودش توسط برخی منتقدان به سردی از آن استقبال شد. او در یک درام هیجانانگیز، معمایی، جسورانه و پیچیده نقشی بسیار قوی به کروز داده است. کروز در نقش زنی به نام لورا ظاهر شده که برای شرکت در یک مهمانی عروسی خانوادگی، همراه دو فرزندش به دهکده دوران کودکی خود در اسپانیا برمیگردد، در حالی که شوهرش، در آرژانتین مانده است. دخترش، متوجه میشود که یکی از اهالی محل (با بازی خاویر باردم) در جوانی عاشق لورا بوده است. این عشق قدیمی، زخمی است التیام نیافته از گذشته، که با گم شدن دختر لورا به شکلی هولناک، در مرکز توجه قرار میگیرد. فرهادی کار متفاوتی به کروز سپرده است؛ او مظهر آن مادرانگی اسطورهای و یا آن نماد عشق رمانتیکی نیست که اغلب از او انتظار دارند، بلکه کسی است که زندگیش در واقعیتهایی تلخ و عریان از راز و شرم ریشه دارد.
۹. خامون خامون (Jamón Jamón ۱۹۹۲)
این اولین فیلم کروز است؛ در ۱۸ سالگی. او در نقش سیلویای جوان و زیبا ظاهر شده که در یک شهر کوچک اسپانیایی زندگی میکند که طبقه بالای اجتماع این شهر، صاحبان کارخانه تولید ژامبون هستند (خامون به معنای ژامبون). او با وارث جوان و نازپرورده امپراتوری سفیدپوست شهر رابطه عاشقانهای دارد. مادر مقتدر پسر جوان، سعی میکند با استخدام مردی جذاب، سیلویا را اغوا و او را از پسرش جدا کند. رائول یک گاوباز و مدل لباس است که در حقیقت با مادر سیلویا رابطهای عاطفی دارد. باردم نقش او را بازی میکند که البته حضور او در کارنامه کاری کروز در اینجا اهمیت زیادی دارد، زیرا قرار است تقریبا ۲۰ سال بعد با هم ازدواج کنند؛ هرچند آن زمان این را نمیدانستند.
۸. ما ما (Ma Ma ۲۰۱۵)
خولیو مدم، فیلمساز اهل باسک، این ملودرام احساسی بیپروا را کارگردانی کرد که به وضوح حول شخصیت تثبیتشده کروز ساخته شده و از نظر برخی منتقدان، بیش از حد شماتیک بود. اما بازی دوستداشتنی کروز در این فیلم، از آن اثری درخور توجه ساخته است. او در نقش مگدا، معلم و مادر مجردی بازی میکند که به سرطان سینه مبتلا میشود و سپس با آرتورو، با بازی لوئیس تسار وارد رابطهای عاشقانهای میشود و این منجر به ایجاد یک مثلث احساسی پیچیده میشود که پزشک معالج ماگدا نیز درگیر آن است. درست که چیزی ساختگی و کمی مضحک درباره این فیلم به نظر میرسد، اما حضور کروز قاطعانه فیلم را نجات میدهد. او چنان روشن و زنده حضور دارد که فقط از خودش برمیآید و فیلم از شدت این احساسات است که میدرخشد.
۷. چشمانت را باز کن ( ۱۹۹۷ Abre Los Ojos)
فیلمی ناقص اما بسیار جذاب درباره توهم و واقعیت با اشاراتی به لوئیس بونوئل و ژرژ فرانژو. الخاندرو آمنابار یکی از نویسندگان فیلمنامه و کارگردان این فیلم است و کروز و ادواردو نوریگا در آن نقشآفرینی میکنند. نوریگا نقش سزار، پسر جوان ثروتمندی را بازی میکند که پس از تغییر قیافه هولناکی ناشی از تصادف اتومبیل، جراحی زیبایی انجام میدهد و سپس درگیر توهماتی میشود که نمیتواند مرزشان را از واقعیت تشخیص دهد. در این رویاها، او با زنی زیبا به نام سیلویا (کروز) در رابطه است که اصلا دلبستگی به او منجر به این حادثه شده است. از برخی جهات، این فیلم در برجسته شدن کروز به عنوان دختر زیبای اثیری نقش مهمی داشت: چهرهای زیبا، دست نیافتنی و الههگون برای مردان عاشقپیشه.
۶. ویکی کریستینا بارسلونا (Vicky Cristina Barcelona ۲۰۰۸)
کروز اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای این فیلم به کارگردانی وودی آلن دریافت کرد؛ یک کمدی متوسط از دوره لاکچر-توریستی اروپایی آلن. فارغ از ایرادات فیلم، بازی کروز و اجرای کمدی او، جور بازیگران دیگر را هم میکشد. او در نقش ماریا النا همسر سابق و پردردسر و پرشور خوآن آنتونیو، هنرمند بدخلق پیکاسو مآب با بازی باردم ظاهر شده است. بازی در این فیلم، رفاقت حرفهای میان باردم و کروز را به عشق تبدیل کرد. دو سال بعد این دو با هم ازدواج کردند. در این فیلم، ماریا النا هنوز در زندگی خوآن آنتونیو حضور دارد و سعی دارد سر راه همسر سابقش برای اغوای دو مهمان امریکایی، همان عنوانهای ویکی و کریستینا با بازی ربکا هال و اسکارلت جوهانسون قرار بگیرد.
۵. آغوشهای گسسته (Broken Embraces ۲۰۰۹)
در این فیلم با یکی از ملودرامهای سرگیجهآور و مسحورکننده آلمادوار طرف هستیم که کروز در آن بازی درخشانی ارائه میهد. کروز نقش یک ستاره سینما و معشوقه تهیهکننده فوقالعاده کاریزماتیک به نام لنا را بازی میکند (کوتاه شده نام ماگدالنا (مجدلیه)، اشارهای به قداست پیچیده در وهنی که آلمادوار گویی در پس پرده کاراکتر کروز کشف کرده است.) صحنه فوق العادهای در این فیلم وجود دارد که در آن لنا لباسها و سبکهای مختلف را امتحان میکند و ظاهر مرلین مونرویی بلوند پلاتینیومی را نیز تجربه میکند. «لبخند نزن!» کارگردان مسحور نفسنفس میزند: «کلاه گیس به اندازه کافی دروغ است!»
۴. همه چیز درباره مادرم (All About My Mother ۱۹۹۹)
برای برخی، این فیلم نه تنها به شکلی نمادین، مهر حرفهای کروز را بر خود دارد، بلکه در حرفه آلمادورا نیز برجسته است و این نشانه، بارها ادامه پیدا میکند و همچنان بر طرفدارن تاثیری خوشایند و شادیبخشی دارد. گرچه این همکاری بسیار عالی بود، اما من فکر میکنم کروز/آلمادوارهای بعدی به تدریج جایگزین این تصویر شدند. داستان این فیلم، روایتگر مرگ پسر نوجوانی است که به شکل غمانگیزی در خیابان تصادف میکند و کشته میشود و پس از مرگ او، مادرش تصمیم میگیرد به بارسلونا سفر کند و به پدر این پسر خبر دهد. پدر او، یک ترنس است که با خواهر رزا، یک راهبه جوان با بازی کروز، در ارتباط است. این فیلم الگویی شگفتانگیز، قوی و پیچیده از روابط عاطفی و هویتهای جنسی است و گرچه کروز در این فیلم در نقش اصلی حضور ندارد (سیسیلیا راث نقش اصلی است)، حضور و اجرای او ضروری و تاثیرگذار است. آلمودوار در کروز آن معصومیت و کیفیت تاحدودی کودکانهای را یافته که ملودرام فیلم به کمک آن پیش میرود. [این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان، جایزه گلدن گلوب و بفتا برای بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان و همینطور چندین جایزه گویا شده است.]
۳. درد و شکوه (Pain and Glory ۲۰۱۹)
بار دیگر، حضور کروز نشاندهنده نقطه فوقالعادهای است که در آن زندگی و هنر در اثر آلمودوار به هم میرسند: فیلمی درباره لذت، که خود یک لذت است. آنتونیو باندراس نقش سالوادور، کارگردانی را بازی میکند که در چنگال بحران میانسالی، دغدغههای سلامتی و بیماری و آرامش شغلی گرفتار است. یک ملاقات تصادفی (آن جزء کلیدی روایی آلمادوار) چیزی سربسته را در او میگشاید و او خاطرات روزهای خوشایندی از حضور مادرش را به یاد میآورد که کروز آن را به شکلی شگفتانگیز بازی میکند. نمایش او، احساس، مادری و معصومیت را در هم میآمیزد - و همچنین آن نوع خاص از زیبایی را که هم ایدهآل و هم دردناک و هم دستنایافتنی است.
۲. مادران موازی (Parallel Mothers ۲۰۲۱)
کروز و آلمودوار با این شاهکار اخیر درباره شجاعت تاثیرگذار مادران مجرد، همکاری خود را به سطح دیگری ارتقا دادند. کروز در این فیلم در نقش جنیس، عکاس مد بازی میکند که پس از عشقی کوتاه مدت، باردار میشود. او در اتاقی در بخش زایمان با آنا (با بازی ملینا اسمیت) آشنا میشود. آنا دختر جوانی درگیر مشکلات بسیار است که او هم به زودی باید فرزند خود را به دنیا بیاورد. آنا و جنیس با هم دوست میشوند و حتی جنیس، از جهاتی نقش مادر او را هم به عهده میگیرد. درام درباره مادری، با خط داستانی درباره گذشته فاشیستی اسپانیا عمیقتر و پیچیدهتر میشود. کروز به این نقش بلوغ، اشتیاق و هوشی هممرز با نبوغ بخشیده است.
۱. بازگشت (Volver ۲۰۰۶)
بازگشت، ملودرام خشنی درباره شجاعت زنان است که کاملا زیبایی و کاریزمای شگفتانگیز کروز را آشکار میکند. او نقش رایموندا را بازی میکند، همسر و مادری سختکوش که دنیایش پس از یک عمل خشونتآمیز وحشتناک از هم میپاشد. فیلم چیزی از داگلاس سیرک و همچنین آلفرد هیچکاک دارد، و تصویری فوقالعاده از رایموندا در حال شستن چاقوی آغشته به خون در سینک آشپزخانه. این تصویر، تاج درخشان موهای پرکلاغی او و قاب کوچیک مسیح مصلوب آویخته از گردن او را نشان میدهد - تصویری که به طرز زیرکانهای دنیای پدرسالار کلیسا و ایالتی را که رایموندا در آن قرار دارد تخریب میکند و در عین حال تدبیر و سرسختی ناخودآگاه او را ارج مینهد. کروز در این فیلم حضور باشکوهی دارد. او یکی از قهرمانان بزرگ سینماست.
منبع: ترجمه از گاردین.
کد خبر 673368 برچسبها سینمای جهان اسپانیا جایزه اسکار هالیوود فیلم خارجی بازیگران سینما و تلویزیون جهان چهرههای مشهور فیلم و سریال خارجیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سینمای جهان اسپانیا جایزه اسکار هالیوود فیلم خارجی چهره های مشهور فیلم و سریال خارجی فوق العاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۴۶۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلمی که دیوار میان پایتخت و شهرستان را از بین برد
فیلم «آپاراتچی» مصداقی از پرداختن به سینمای مردمی است که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر با استقبال مخاطبان مواجه شد و توانست سیمرغ بلورین و جایزه ویژه کارگردانی بخش نگاه نو را از هیئت داوران دریافت کند؛ از مهمترین ویژگیهای این فیلم روایتی است که فضای خارج از پایتخت ارائه میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، «من فقط یک فیلمسازم و تمام زندگیام سینماست. سینما شغل من نیست، عشق منه.» اینها سخنان جلیل رشیدی است، شخصیت اول فیلم آپاراتچی، که برگرفته از شخصیت جلیل طائفی، یک عاشق سینما در دهه ۶۰ است؛ جلیل اگر چه شغلش نقاشی است، اما عشقش فیلمسازی است و حاضر است سختیهایش را هم به جان بخرد؛ فیلم آپاراتچی روایتگر دلبستگیهای یک نقاشِ ساختمانِ عاشقِ سینما است که با اشتیاق تمام به تولید چند فیلم کوتاه موفق شده و در آرزوی ساختن نخستین فیلم سینمایی خودش است؛ به طور کلی در این فیلم با یک اثر درباره سینما و برای سینما روبهرو هستیم.
مسئله آپاراتچی مسئله سینما، مسئله بقا یا از میان رفتن سینما است، مسئله فیلم آپاراتچی به ظاهر محدود به یک دوره زمانی خاص و در عمل مربوط به همیشه تاریخ در این مرز پرگهر است و بر این اساس علی طاهرفر کارگردان فیلم آپاراتچی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه دو رویکرد اساسی در درونمایه فیلم آپاراتچی وجود دارد، اظهار میکند: رویکرد اول فیلم آپاراتچی هنر مردمی است و رویکرد دوم آن روایت دهه ۶۰، زیست و فرهنگ مردم تبریز در این دهه است که میتوان گفت در دل همین هنر مردمی ادای دین به سینما نیز موضوعی نهفته است.
وی ادامه میدهد: موقعیت فیلم در ادای دین به سینما جزو موقعیتهای نمایشی است که بیشتر کارگردانان دوست دارند در آن یک تجربه داشته باشند چراکه یک عمر پشت دوربین به تجربه نشستند و میخواهند همین تجربیات را جلوی دوربین ببرند.
کارگردان فیلم آپاراتچی با اشاره به اینکه همانند کشورهای دیگر نمایندگان زیادی برای فیلم در سینما ایران داریم و این موضوع یک دغدغه فرهنگی برای سینماگران محسوب میشود، تصریح میکند: گاهی اوقات در دل فیلمها بسیاری از حقایق سینما ظهور و بروز پیدا میکند، به طوری که گاهی لحظات شیرینی را رقم میزند و گاهی نیز حقایق تلخی در آن هست که نکات گفته نشده سینما را بیان میکند؛ در همین راستا این اتفاقات دست به دست هم دادند که من با رغبت به سمت آپاراتچی بیایم.
در «آپاراتچی»، تلاش برای ارائه هنر مردمی بودوی با اشاره به موضوع ادای دین به سینما میافزاید: وقتی که با یک موضوع خاص مواجه هستیم مخاطبان آن خاص خواهند بود و عام نیستند در همین راستا تلاش کردیم هنر مردمی را ارائه دهیم که مخاطب عام داشته باشد.
طاهرفر میگوید: دغدغه ما این بود که فیلمی با شاخصهها و مولفههایی را تولید کنیم که مخاطب عام را جذب کند تا افراد علاوه بر اینکه لحظات شاد، مفرح، شیرین و گاهی کمدی را مشاهده میکنند، هنگام خروج از سینما یک ارزش افزوده فرهنگی نیز به همراه داشته باشند چراکه مخاطب در سبد فرهنگی خود یک فیلمی را انتخاب و هزینه اقتصادی کرده است در همین راستا حق دارد هنگام خروج از سینما حداقل از نظر مضمونی یک تعالی را در خود احساس کند.
وی در خصوص برخوردهای مردمی نسبت به فیلم نیز اظهار میکند: هنگامی که در عرصهی غوغا سالاری فیلمهای کمدی و گیشه پسند قدم میگذارید کار دشوار میشود اما به لطف خدا در هر کدام از مولفههایی که بیان شد بازخوردهایی با تراز بالا و پایین از سوی مخاطبین دریافت کردیم که این بازخوردهای خوب انگیزه مضاعفی را برای ادامه دادن در این مسیر به ما داده است.
کارگردان فیلم آپاراتچی با بیان اینکه امیدوارم روزگاری به این نتیجه نرسیم که باید در بستر طنز چیزی را تعریف کنیم تا مخاطب به سینما بیاید، ادامه میدهد: ما باید در لایههای بیرونی، درونی، فرامتن و زیر متن یک مفهومی را بگنجانیم تا مردم به بهانه کمدی بودن فیلم بیایند و آن مورد را نیز دریافت کنند؛ از این رو امیدوارم روزی فرا برسد که ما در حوزه فیلمهای غیر کمدی به جایگاهی برسیم که فیلم ما جزو انتخاب اول تماشاچیها باشد.
وی تصریح میکند: طی سالهای اخیر اتفاقاتی رخ داده که سلیقه مخاطبین را بر مدار برخی کارهای ناصواب فرهنگی بناگذاری کردیم و این اتفاقی نامبارک و راه انحطاط سینمایی ما است، از این رو باید توجه داشت که معمولاً وقتی چنین اتفاقی میافتد هم سرمایهگذاران و هم تهیه کنندگان و به تبع آن در یک دراز مدت یا میان مدت کارگردانان و نویسندگان نیز به آن سمت خواهند رفت و صرفاً بر مبنای رسالت خود عمل نمیکنند؛ در همین راستا امیدوارم روز فرا برسد که با حمایت سازمان سینمایی و جریان سینمایی کشور شاهده آفرینش آثاری بهتر باشیم.
تنوع ژانرهای جشنواره فجر، از مهمترین نکات آن بودطاهرفر میافزاید: جشنواره فیلم فجر امسال از همان انتخاب فیلمها برای بخش نگاه نو و سیمرغ، طبقه بندی که اتفاق افتاد و جواب نهایی که برگزار کنندگان آن مبنی بر تکمیل جدول فیلمها دادند که در وسط جشنواره نیز خیلی از منتقدین و کارشناسان عنوان کردند که عدالت سینمایی رعایت نشده، با فراز و نشیب زیادی همراه بود؛ در همین راستا باید گفت که حواشی جشنواره زیاد بود اما مهمترین حسن آن وجود تنوع موضوعی قابل قبول سینمای اجتماعی، کمدی، سیاسی، ورزشی و حتی کودک و نوجوان بود.
وی با بیان اینکه ما گاهی اوقات مصلحت را فدای حقیقت میکنیم، میگوید: بسیاری از فیلمسازان دیگری بودند که باید در بخش سودای سیمرغ حضور پیدا میکردند، همه عواملشان به چالش کشیده میشدند و یک رقابت پایا پای میداشتند اما این اتفاق نیفتاد؛ از این رو یقین دارم که سال بعد سازمان سینمایی یک تدبیری برای این موضوع خواهد داشت.
کارگردان فیلم آپاراتچی اظهار میکند: باید اعتراف کنم لطف خدا و شهدا بود که در اولین حضور و اولین فیلمم در بخش مسابقه رفتیم و سیمرغ نیز گرفتیم؛ همچنین خیلی خوشحالم که فیلمی با موضوع دهه ۶۰، جنگ، ترور، شهادت، نماز جمعه و هنر مردمی ساختیم.
وی با بیان اینکه دیوار بزرگ و حائلی که برای تولید فیلم میان شهرستان و پایتخت بود در حال کوتاه شدن است، ادامه میدهد: اتفاق بدی است که فیلمسازان شهرستانی بعد از یک، دو و حتی سه دهه بعد فضا برایشان فراهم شود تا فیلم بسازند، چراکه این باعث میشود خیلی از انرژیها، پتانسیلها و استعدادهایی که در شهرستانها داریم رو به نابودی برود و گاهی نیز فنا میشوند؛ به طوری که شخص یا مسیر خود را عوض میکند و قلم و دوربین را زمین میگذارند یا امیدی به این سینما نخواهد داشت.
طاهرفر تصریح میکند: با رویکردهای امسال جشنواره فیلم فجر به آینده امیدوار شدم و امیدوارم که سازمان سینمایی سوره، فارابی و سازمان سینمایی در ادامه نیز اتفاقات خوبی را رقم بزنند.
تصویر، هنری اثرگذار استعلیرضا استادی بازیگر فیلم آپاراتچی نیز در گفتوگو با ایمنا با بیان اینکه از حضور خود در خانواده فیلم آپاراتچی خرسند هستم، اظهار میکند: هر هنرمندی دغدغه این را دارد که متفاوتتر از قبل باشد، در همین راستا این پروژه برای من یکی از بارزترین موارد بود و زمانی که کار پیشنهاد شد، کلیت فیلم را خواندم و با توجه به اینکه فیلمی روایی و روایتگر بخشی از هنر سینما بود با افتخار نقش پیشنهاد شده را قبول کردم.
وی ادامه میدهد: در بازخوردها بیان شد که آپاراتچی فیلم کمدی شریفی است که میشود آن را با خانواده دید، نمیگویم فیلمهای دیگر خالی از شرافت بوده اما این فیلم با توجه به تحقیق و پژوهشی که آقای طاهرفر انجام دادند در این زمینه به طبع خود را نشان داده است چرا که وقتی یک کار خروجی یک تفکر و پژوهش باشد و درست چیده شود خروجی آن استقبال خوب مردم خواهد بود؛ از این رو فیلم خوب اقبال شده و نشان میدهد که فیلمساز توانسته کار خود را به درستی انجام دهد.
بازیگر فیلم آپاراتچی تصریح میکند: جشنواره چکیده و نتیجه کارهای تولید شده یک الی دو ساله هنرمندان است و در فیلم هنرمندان نیز میتوانیم بازخورد شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… را مشاهده کنیم.
وی افزود: هویت یک ملت در آثار هنریشان دیده میشود به همین خاطر من تمام کارهای تولید شده را خالی از این بحث نمیبینم و به مرزبندی شهرستانی و مرکزی زیاد قائل نیستم چراکه هر هنرمندی اگر کار قابل اعتنا برای تولید داشته باشد میتواند حرفی نیز برای گفتن داشته باشد؛ در همین راستا فیلم آپاراتچی هم از آن دسته کارهایی است که فیلمساز توانسته به نحو احسن کار خود را انجام دهد.
استادی میگوید: ساخت فیلمهایی همچون آپاراتچی میتواند بر فرهنگ یک کشور اثرگذار باشد چرا که اکنون یکی از هنرهای ارتباطی و تأثیرگذار، هنر تصویر است و باید بیشتر به آن اهمیت داده شود.
وی اظهار میکند: به وفور سوژههایی همچون آپاراتچی در کشور و جامعه ما اتفاق افتاده است؛ در همین راستا پرداختن به شخصیتهای هنری، قهرمانی، فرهنگی و… در قالب سینما، تلویزیون و مواردی از این دست میتواند بر افق فرهنگی و هنری کشور مؤثر باشد.
به گزارش ایمنا، آپاراتچی تازهترین روایت سینما از سینما است که میتوان آن را ادای دینی به این حوزه دانست اما آنچه این فیلم را از دیگر آثار مشابه در این زمینه متمایز میکند، پرداختن به سینمای مردمی است و تقابل آشکاری که این نوع از سینما با دو جریان تحجر و شبه روشنفکری دارد؛ فیلم سینمایی آپاراتچی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با استقبال مخاطبان مواجه شد و توانست سیمرغ بلورین و جایزه ویژه کارگردانی بخش نگاه نو را از هیئت داوران دریافت کند و در این راستا باید به این نکته توجه داشت آپاراتچی سعی داشته عموم مردم را به فیلم جذب کند و در این مسیر به موفقیت نیز دست یافته است.
کد خبر 748562